دلایل زیادی برای استفاده از مهندسی معکوس وجود دارد، از جمله جایگزینی بخش فرسوده از یک تجهیز، جایگزینی بخش از دست رفته، ایجاد قطعات یدکی یا بهینه سازی قسمتی از یک محصول .

 

 

در هر یک از موارد بالا فقدان طراحی مهندسی جهت ادامه فالیت ساخت فرایند را غیر ممکن میسازد  بنابراین، برای ادامه مسیر نیاز است که تجهیز مورد نظر ابعادبرداری گردد، و سپس یک مدل 3D از بخش مورد نظر ایجاد گردد .

 

بدون استفاده تجهیزات ابعادبرداری پیشرته امروزی اندازه گیری قطعات خسته کننده و پر خطا میباشد.

 

 

امروزه جهت مهندسی معکوس قطعات کمتر از ابزارهای دستی همچون کولیس و پرگار و نقاله استفاده میشود و به جای آن از انواع دستگاه های اسکنر به خصوص اسکنر اپتیکی استفاده میگردد.

 

 

 

داده های اندازه گیری شده، به طور معمول به عنوان ابر نقاط وارد نرم افزارهای مهندسی می شود،که به معنای واقعی کلمه میلیون ها اندازه  را شامل می شود. اما این فایلها مبنای لازم برای ساخت را فراهم نمی کند . یک ابر نقاط به سادگی یک تصویر است. برای ایجاد مدل سه بعدی نیاز به استفاده از نرم افزارهای  CAD است که هنگام ارسال اطلاعات ابر نقطه، یک مدل 3D مجازی دقیق از قسمت فیزیکی ایجاد می کند. این کار با استفاده از روش های اندازه گیری دستی و مدل سازی بسیار دشوار است، وقت گیر و با هزینه زیاد است.

 

 

 

 

 

 

نقشه ها را می توان از مدل 3D تهیه نمود و ارتباطات  آن با مدل های مجاور، در یک زمان می تواند مورد آزمایش قرار گیرد. در این راستا، مهندسی معکوس یک ابزار ارزشمند برای بهبود اسناد موجود ، اصلاح یا نگهداری تجهیزات است.

 

هزینه های اسکنر سه بعدی و دیگر ابزارهای اندازه گیری مدرن طی چند سال گذشته به طور چشمگیری کاهش یافته است و همچنان این کار ادامه دارد.

 

شرکت های تولیدی کوچک اکنون می توانند بر روی مهندسی معکوس تکیه کنند، بسیاری از کسب و کارهای بزرگ و کوچک، متوجه شده اند که میتوان صرفه جویی های بیشتری را با کمک گیری از تکنولوژیهای مهندسی معکوس در راستای ساخت قطعات مورد نیاز مجموعه خود انجام داد.

 

 

 

 مهندسی معکوس می تواند اندازه گیری های بسیار دقیق را در سطح گسترده ای از سطوح انجام دهد.

 

زمان مورد نیاز برای تولید یک قطعه می تواند به طور قابل توجهی کاهش یابد.

 

مهندسی معکوس یک راهکار مقرون به صرفه برای تکرار یا بازسازی ماشین آلات ارائه می دهد.